محل تبلیغات شما



شما در سال ۹۸ و بویژه ماه‌های پایانی آن، چهره‌ای خبرساز بودید و مخصوصا برخی توییت‌های شما، نوعی بازنگری در آرا و مواضع پیشین تلقی شد. بعنوان سوال نخست، آیا خود شما قبول دارید در دیدگاه‌ها و مواضع خود بازنگری کرده‌اید؟ مهدی نصیری پایان دهه ۹۰ چه تفاوتی با نصیری دهه ۷۰ کیهان و صبح دارد؟ چه به لحاظ ی و چه فکری؟

بسم الله الرحمن الرحیم. بله تغییر کرده ام اما این تغییر تدریجی و محصول یک سیر لااقل بیست ساله است و نه دفعی و مربوط به یک سال اخیر. من از سنین نوجوانی یعنی چهارده سالگی به توصیه پدرم مرحوم آیت الله شیخ محمد نصیری که تحصیلکرده و مجتهد از حوزه نجف بود، درس حوزه را در دامغان شروع کردم و از همان سالها با نهضت امام خمینی آشنا شدم. از همین ابتدا به این اصل عقلی و دینی شیعی توجه داشتم که رجال را با حق بشناسم و نه حق را با رجال. بنا بر این امام و انقلاب اسلامی را از این رو پذیرفتم که آن را در حد فهم نوجوانانه خودم منطبق با آموزه های دینی می دانستم. این روحیه از آن روز تا به امروز همراه من بوده و فهم خودم از امور و مسائل را مبنای اندیشه و عملم قرار داده ام. البته معلوم است که این بدان معنا نیست که خود را مجتهد می دانسته ام و بی نیاز از تقلید؛ امروز نیز در مسائل شرعی و احکام فرعی ای که به درکی اجتهادی نرسیده باشم مقلد هستم اما در اصول عقاید و مسائل کلی و کلامی متکی به درک و فهم شخصی خودم با اتکا به آموخته ها و دانسته های دینی و حوزوی ام هستم،


به گزارش خبرگزاری مهر، مدتی است مناظره ای مکتوب میان مهدی نصیری و رضا غلامی در مورد موضوع فقه نظام درگرفته است که هر دو در سه نوبت به یادداشت های یکدیگر پاسخ داده اند. متن زیر پاسخ مهدی نصیری به سومین یادداشت رضا غلامی است که در ادامه می خوانید. یادداشت های قبلی این بحث را می توانید در بخش مطالب مرتبط ببینید؛

خوشوقتم از این که جناب غلامی علی رغم اعلامشان در جوابیه قبلی، مبنی بر ادامه ندادن گفتگو، به دنبال جوابیه من، تصمیمشان را نقض و مجددا وارد گفتگو شده اند.

در مطلب سوم آقای غلامی یک پیشرفت دیده می شود و آن دست برداشتن از خط و نشان کشیدن در برابر دیدگاههای نو و متفاوت با دیدگاههای مشهور و مسلط است و تفطن به این نکته که حداقل دیگر این روزها با این فضای مجازیِ بی ضابطه و بی لگام، نمی توان مانع طرح اندیشه ها و آراء اعم از صواب و ناصواب شد و باید به میدان نقد و پاسخ و گفتگو وارد شد. امیدوارم همه به ضرورت گفتگو و تبادل نظر صادقانه اذعان و از برکات آن استفاده کنیم و منشور آزاد اندیشی صادره از سوی رهبری معظم انقلاب را با ظرفیتی متناسب با نیازهای انقلاب و کشور اجرایی کنیم. 

و اما می پردازم به اهم نکاتی که در نوشته جدید جناب آقای غلامی آمده است:


به گزارش خبرنگار مهر، انتشار نظریات مهدی نصیری در باب ظرفیت های نظام سازی فقه شیعه در عصر غیبت، مناظره مکتوبی را بین او و حجت الاسلام غلامی، رئیس مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا پدید آورد. در ادامه پاسخ حجت الاسلام غلامی به دومین یادداشت مهدی نصیری آمده است؛

هرچند علاقمند بودم پاسخ به جوابیه دوم جناب آقای مهدی نصیری را در شماره جدید فصلنامه صدرا منتشر کنم، اما اصرار بعضی از دانش پژوهان محترم و همچنین درخواست گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر، موجب شد تا این پاسخ را که احتمالاً آخرین پاسخ حقیر به جناب نصیری است، زودتر تقدیم نمایم.

از آنجا که ظاهراً رفتارهای ژورنالیستی در جناب نصیری ملکه شده، ایشان در جوابیه دوم نیز دست از حاشیه سازی برنداشته اند و تلاش کرده اند تا با طرح نسبت های ناروا به بنده و مظلوم نمایی، جای خالی استدلال های قوی در این جوابیه را پر کنند. به هر حال، مجدداً تاکید می کنم که قصد من از این چند یادداشت کوتاه، روشنگری درباره تبعات نظرات جناب نصیری و یادآوری مسئولیت سنگین ایشان در برابر این افکار است که خوشبختانه در همین جوابیه دومِ جناب نصیری، شاهد عقب گرد ایشان از بعضی تندروی های قبلی درباره فقه یا تمدن سازی هستیم. 

بعد از این مقدمه کوتاه، به صورت مجمل نکاتی را در پاسخ به جوابیه دوم جناب نصیری عرض می کنم: 


به گزارش خبرگزاری مهر، انتشار نظریات مهدی نصیری در باب ظرفیت های نظام سازی فقه شیعه در عصر غیبت، مناظره مکتوبی را بین ایشان و حجت الاسلام غلامی پدید آورد. در ادامه پاسخ مهدی نصیری به دومین مقاله حجت الاسلام غلامی آمده است:

مقاله دوم جناب آقای غلامی را در حالی که مقداری از فضای موهن و غیر اصولی مقاله اول فاصله گرفته بود، خواندم. البته این مقاله نیز عاری از نکات غیر منطقی و در تعارض با یک گفتگو و مباحثه علمی و طلبگی نیست و نویسنده محترم علاوه بر فضل فروشی های موجود در مقاله قبل، یک انگ و برچسب مردافکن را نیز چاشنی آن کرده است: سخنگوی انجمن حجتیه!    

و این البته بیانگر دست خالی آقای غلامی از مواجهه نقادانه علمی با موضع و حرف های من در باب فقه و فلسفه است که می توانست در یک فضای با احترام و بدون انگ و برچسب زدن، نقد و بررسی شود.    با این مقدمه کوتاه که در پاسخ به بخش غیر محتوایی و خارج از عرف گفتگوی علمی آقای غلامی کافی می دانم، نکاتی را پیرامون مطلب دوم ایشان عرضه می دارم:  

۱. آقای غلامی در ابتدا از این امر گله کرده است که چرا پاسخ وی را به یادداشت خصوصی ای که من توسط مشرق برایش ارسال کرده بودم و در جواب قبلی ام آورده بودم، ذکر نکرده ام. بسیار خوب الان به بخش مهم آن در اینجا اشاره می کنم.


به گزارش خبرنگار مهر، به دنبال اظهارات آیت الله جواد فاضل لنکرانی در باب فقه نظام ساز، مباحث متعددی میان اندیشمندان درگرفت. مهدی نصیری از جمله افرادی بود که در یادداشتی با عنوان فقه نظام ساز داریم؟ نداریم؟» در این باره اظهار نظر کرد. حجت الاسلام رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهش های اسلامی صدرا در یادداشتی رویکرد نصیری را مورد نقد قرار داد و مهدی نصیری نیز با یادداشتی با عنوان عرصه را بر آزاداندیشی تنگ نکنید» در مقام پاسخ به غلامی درآمد. در ادامه حجت الاسلام غلامی در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است برای دومین بار به مهدی نصیری پاسخ داده است که در ادامه از نظر می گذرد؛

قبل از هر سخنی، مایلم از دوستان بزرگوار در رسانه های گوناگون که فرصت این نقد و نظر مفید را فراهم کردند تشکر کنم. پنج شنبه گذشته که تصمیم گرفتم یادداشتی در نقد دیدگاه های جناب آقای مهدی نصیری بنویسم، می دانستم که با یک ژورنالیست باسابقه و پرطرفدار روبرو هستم و نقد صریح و بی پرده من به ایشان چه عکس العمل ها و هزینه هایی خواهد داشت، لکن به خاطر انجام تکلیف شرعی و انقلابی به خود تردید راه ندادم و یادداشت را از طریق یکی از دوستان عزیزم برای مدیر محترم وبگاه مشرق فرستادم. آقای نصیری صحیح می فرمایند که برای من به صورت خصوصی و البته بعد از آنکه یادداشت بنده در مشرق منتشر شده بود پیامی فرستادند و همانطور که ملاحظه می فرمایید در انتهای آن بنده را تهدید هم کردند، لکن ای کاش انصاف را رعایت نموده و پاسخ صمیمی من به پیام خصوصی شان را نیز منتشر می کردند.


به گزارش خبرگزاری مهر، مهدی نصیری پژوهشگر حوزه دین و اندیشه و مدیرمسؤول سابق رومه کیهان در تازه ترین یادداشت خود، به برخی اعتراضات و انتقادات مطرح شده به مطالب قبلی خود درباره ظرفیت‌های تمدن‌سازی فقه شیعه در عصر غیبت، پاسخ داده است:

به دنبال انتشار مقاله ای از من با عنوان فقه نظام ساز؛ داریم یا نداریم؟» جناب حجت الاسلام رضا غلامی مطلبی را با تیتر سخنی با مهدی نصیری» در پاسخ به آن مطلب منتشر کرد که آن را در کانال تلگرامی ام نیز قرار دادم.

قبل از انتشار مقاله آقای غلامی، دوستان آن را در اختیار من قرار دادند. با مطلبی نه زیبنده یک که عنوان عظیم حجت الاسلام» را بر او می نهند، مواجه شدم. پر از طعن و اهانت و از موضع یک عقل کل حرف زدن و نصیحت کردن. سخت متعجب شدم از این که یک شاغل در نهادی مهم و محترم، چگونه در مواجهه با یک مقاله ناظر به بحث های حوزوی اخیر در باره فقه نظام ساز» این گونه قلم زده است.


به گزارش خبرنگار مهر، حجت‌الاسلام والمسلمین رضا غلامی رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی در یادداشتی به بررسی نظرات مهدی نصیری خصوصا یادداشت اخیر وی با عنوان فقه نظام ساز؛ داریم یا نداریم؟ پرداخته است. متن این یادداشت بدین شرح است:

چند سالی است جناب آقای مهدی نصیری در قامت یک صاحب نظر دینی ظاهر شده و به خود اجازه می دهند بدون ارائه بحثی روشمند و مستند، درباره همه موضوعات مبنایی دین اظهار نظر کنند؛ از نفی فلسفه اسلامی و ترویج نوعی اخباریگری، تا بازگویی و ترجمه امروزی نظرات فردیدی در باب غلبه مطلق مدرنیته بر عالم، از تحدید و کوچک نمایی مرزها و طاقت فقه شیعی و ناتوانی آن در نظام سازی، تا تردید افکنی و کمرنگ سازی بُروز و ظهور عینی اسلام در قالب تمدن نوین اسلامی در دوران غیبت امام زمان (عج) و غیره.

جالب اینجاست که این همه اظهار نظر در شرایطی صورت می گیرد که دقیقاً معلوم نیست جناب نصیری در چه حوزه و مکتب علمی ای، و در چه سطح و عرصه ای تحصیل و سپس مورد آزمون قرار گرفته اند و اساساً چقدر شایستگی اظهار نظر قطعی در این موضوعات دارند؟


مقدمه                                  

انقلاب اسلامي فارغ از هر انگيزه و مبناي فقهي و  ديني براي وقوع آن، از اين جهت که رژيمي را ساقط کرد که در پي هدم کيان دين بود و حتي تاريخ هجري شمسي را که صبغه اي از اسلام داشت تحمل نکرد و تبديل به تاريخ شاهنشاهي کرد و اگر فرصت و ميدان مي يافت، الگوي آتاتورک را در ايران اجرا مي کرد، يک ضرورت عقلي و شرعي بود.

در چنين شرايطي، سخن از امکان يا عدم امکان تحقق تمدن تراز دين در عصر غيبت و روزگار سيطره مدرنيته و يا حيطه اختيارات ولي فقيه و يا مشروعيت يا عدم مشروعيت تشکيل حکومت در عصر غيبت، بي وجه است؛ چرا که وجوب دفاع از کيان و موجوديت دين، امري متفق عليه بين همه فقها است.

  ضمنا اگر چنين رژيمي در چند قرن پيش بود و فقها و متدينان براي اسقاط آن بسيج مي شدند و با حصول نتيجه، مثلا بر مبناي تئوري ولايت فقيه در امور حسبه، دخالت مستقيم در امر حکومت نمي کردند، امري قابل فهم بود و خطر از سر دين مرتفع شده بود؛ اما در عصر جديد و تلاش نظام‌ها‌ي استعماري و تماميت خواه مدرن براي تسلط بر عالم و گسترش بي وقفه هژموني خود، ديگر به سادگي نمي توان از کناره گيري  از حکومت  سخن گفت و با استناد به تئوري ولايت فقيه در امور حسبه، از حفظ کيان دين و مذهب اطمينان حاصل کرد و لذا نظريه ولايت مطلق فقيه در روزگار کنوني، فارغ از ادله مستقل ديگري که به نفع آن وجود دارد، ضرورت آن ملموس مي شود.


همسالان من مهدی نصیری را در دهه هفتاد و در دوران حاکمیت دولت اصلاحات و جریان لیبرال بر کشور با مجله "صبح" می شناسند. شخصیتی که آن زمان نماد جریان حزب اللهی رادیکال شناخته می شد و شدیدا علیه لیبرال ها و مدرنیته می تاخت تا این که سالها به کنج عزلت رفت و در این مدت طولانی خواند و خواند و خواند و اکنون پس از سالها مطالعه و اندیشه مستمر در علوم اسلامی و انسانی، به دیدگاه های جدید و جالب توجهی رسیده است که با دیدگاه های پیشینش بسی تفاوت دارد تا جایی که ممکن است برخی مذهبیون او را به دگردیسی فکری متهم کنند.

البته من این نصیری جدید را حاصل فرایند طبیعی تطور اندیشه یک متفکر می دانم، هرچند با برخی از مدعاهای جدید نصیری مخالفم لکن آنها را بسیار ژرف و در خور تامل می دانم. در شماره ۲۲ عصر اندیشه با نصیری به گفتگو نشسته ایم. پیشنهاد می کنم خواندن این مصاحبه را از دست ندهید. عصر اندیشه به لطف خدا از اواسط هفته توزیع خواهد شد.


 

از نظر شما ما چه زمانی به یک حکومت، حکومت اسلامی می‌گوییم؟ صرفا اسلامی بودن ساختار می‌تواند دال بر اسلامی بودن حکومت باشد یا حتما قوانین اسلامی باید طابق‌النعل بالنعل در آن اجرا شود؟ شاخص شما برای اینکه به یک حکومت در زمان غیبت اسلامی می‌گویید چیست؟

ابتدائا باید بدانیم که در مورد حکومت دینی در عصر غیبت در شیعه دو تا دیدگاه هست. یک دیدگاه این است که اساسا مسئله حکومت، اداره ی جامعه، اجرای حدود الهی و تأسیس یک سیستم حکمرانی از مناصب امام معصوم علیه السلام است و وقتی امام در پرده غیبت هستند چنین تکلیفی برعهده مومنان نیست. باید صبر کنند تا حادثه ظهور رخ دهد. در عصر غیبت فقیه اختیارات محدودی برای سر و سامان داده به برخی امور دارد که به آن اصطلاحا ولایت فقیه در امور حسبه می‌گویند.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

عاشقانه هایم گذر زندگی